اولین مرخصی مامان واسه خاطر شما
سلام امیدم ،حبه انگور من این چندوقت خیلی دوست داشتم بیام و برات بنویسم ولی انقد گرفتار و نگرانت بودم که دل و دماغی نبود واسه نوشتن گیلاس مامان ، الان دقیق 5 روزه که سرکار نرفتمو دارم استراحت میکنم نمیخوام از نگرانیها و اتفاقای بد برات بگم دوس دارم هم خودم به جنبه خوب همه چی نگاه کنم هم واسه شما که همه زندگیمی از خوشی های زندگی بگم این چند روز حال مامان خوب نبود ولی یه اتفاق خیلی خوب که افتاد این بود که من شما رو بصورت کامل دیدم انقد شیطون بلا بودی که حتی یه لحظه هم دست از ورجه وورجه کردن نمیکشیدی الهی قربون دست و پای خوشگلت بشم که اونجوری تکونشون میدادی تا بهم بفهمونی که هستی و مشکلی نیست تازشم آقای دکتر بهم گفت ...
نویسنده :
مامان حدیث
10:31